گاسپرینی چگونه شکستناپذیران لورکوزن را برد؟
شکست لورکوزن به آتالانتا یک نکته را برای فوتبال دنیا بار دیگرآشکار کرد که فلسفه فوتبال توپگرا تیغ دولبهای است.
به گزارش ورزش 360، شکست لورکوزن به آتالانتا یک نکته را برای فوتبال دنیا بار دیگرآشکار کرد که فلسفه فوتبال توپگرا تیغ دولبهای است و احتمال شکستن آن اگر ساخت بازی شکل نگیرد بسیار زیاد است و اتفاقا میتواند نکته منفی برای این سبک بازی هم باشد، برعکس فوتبالی که اساس آن روی پرس و فیزیک بازیکنان استوار میشود.
در چنین سبکی اشتباهات چون براساس از دست دادن توپ در مناطق حیاتی زمین نیست شاید تاثیرگذاری کمتری داشته باشد. آنچه در بازی فینال لیگ اروپا بین آتالانتا و لورکوزن شکل گرفت را میتوان بر همین اساس تعریف کرد. پرس از بالا و نفربهنفر آتالانتا کار شاگردان ژابی آلونسو را در همان ابتدا پیچیده کرد و درنهایت از همین ضعف نهایت استفاده را بردند و قهرمانی را جشن گرفتند.
آلونسو را میتوان نسل جدید از مربیان توپگرا دانست که فوتبال را با شکل مالکیت و پاس و جابهجایی بازی میکنند. سبک بازی که اساسا بازی فوتبال روی آن باید استوار باشد و اتفاقا لذت تماشای بازی را برای همه طیفی از هواداران بیشتر میکند. به اشتیاق و احترام فوتبال دنیا به لورکوزن توجه کنید این همان تفاوت فوتبال زیبا با فوتبالی درگیر، خشن و صرفا نتیجهگراست. آرایش ابتدایی لورکوزن روی سه دفاع استوار است، سهدفاعه کاملا مدرن که نه صرفا در بازیسازی باید توانمند باشند بلکه در شکل دادن و زمانبندی و فضاسازی هم باید کاملا تبحر کافی را در حین بازی داشته باشند.
در تیم آلونسو یک تفاوت اساسی با دیگر تیمهای سهدفاعه وجود دارد و آن هم دو محور اساسی برای بازیسازی است. با این تعریف میتوان به ترکیب3-2-2-3 لورکوزن پی برد. چیزی شبیه مورینیو در خط هافبک که در اوج چلسی با ماکهلهله و اسین در خط عقب و لمپارد و بالاک در یک خط جلوتر بازی میکرد. تفاوت اساسی اما اینجاست که ایده توپگرا و مالکیتی آلنسو با این ترکیب، ۲-۲ در خط میانی باعث شکل گرفتن دو محور (دبلپیوت) و دو پست 10 و بازیکن رابط است که در فاز حمله و بازیسازی بسیار تاثیرگذار عمل میکند.
این سبک چینش کمک میکند که در فاز انتقال منفی و در رست دیفنس (تعادل دفاعی در زمان حمله) با کیفیت بالاتری را داشته باشد. ضمن اینکه وقتی تیمی از زمین خودی بازیسازی را انجام میدهد لورکوزن از بالا دفاع را شروع میکند و در صورت عدم موفقیت یا شرایط بازی به میدبلاک روی میآورد. علاوهبر همه اینها در زمان از دست دادن توپ، تیم آلونسو سعی در اجرای گیگن پرس به شکل space oriented دارد و با گرفتن فضا از بازیکن صاحب توپ، در سریعترین زمان ممکن توپگیری را انجام میدهد.
اما نکته برجسته در تیم ژابیآلنسو بازیهای کوتاه براساس moveو pass است که در فوتبال موقعیتی این تیم دیده میشود و تکرار پاسهای یکضرب برای تحریک حریف به توپگیری و ایجاد فضا برای دیگر بازیکنان یا احیانا شیفت به جناح دیگر است. لورکوزن بازی را واگذار کرد شاید به دلیل اینکه بوندسلیگا را نمیتوان یک معیار مشخص برای موفقیت تیمها دانست اما درنهایت میتوان لورکوزن و ژابی را پیشرو در شکلگیری یک سبک جدید مالکانه فوتبال دانست.