نگاهی به نمایش اول ایران در قطر
نمایش هجومی تیم ملی ایران در جام ملتهای آسیا، خلاف فوتبال دفاعی و نتیجهگرای تیم ملی در ادوار گذشته، از آزاد شدن انرژی تهاجمی به عنوان نقطه قوت تیم کشورمان حکایت دارد.
به گزارش ورزش 360، دور اول مرحله اول گروهی جام ملتهای آسیا در شرایطی در حال پیگیری است که همه مدعیان شماره یک جام تا اینجا، بازیهای اولشان را با برد پشت سرگذاشتهاند تا نشان دهند که دست پر راهی قطر شدهاند. از ژاپن و کره گرفته تا ایران و استرالیا، به عنوان مدعیان سنتی جام، همگی در بازی اول توانستهاند خیال هوادارنشان را از اینکه میتوانند با هیجان اخبار دوحه را پیگیری کنند، راحت کردهاند. عربستان تنها تیم مدعی است که در یک بازی حساس با عمان بازی کند تا از همه مدعیان در دوحه رونمایی شود.
بر خلاف ژاپن، کره و استرالیا که همان فوتبال مورد انتظار سالهای اخیرشان را بازی کرده و نشان دادند که برای فینال ۲۱ بهمن نقشههای زیادی دارند، حکایت تیم کشورمان متفاوت بود. نسبت به ۲ دوره گذشته شاهد حضور یک ایران متفاوت در جام ملتهای آسیا هستیم؛ تیمی که نسبت به ۲۰۱۵ استرالیا و ۲۰۱۹ امارات زیر و رو شده است و با ۱۸۰ درجه تفاوت در زمین بازی ظاهر میشود و گواه این موضوع نیز پیروزی پرگل چهار بر یک شاگردان امیر قلعهنویی برابر فلسطین است.
این در حالی است که بازیکنانی که امروز در قطر حضور دارند، اکثرا همان بازیکنانی هستند که در ۲ دوره گذشته جام ملتها در استرالیا و امارات هم بازی کردهاند اما در دوحه خبری از آن تیم محتاط که در گلزنی خسیس نشان میداد و به حداقلها راضی بود، دیده نمیشود.
تیم ملی را در زمان کارلوس کیروش به یاد بیاورید و با ترکیبی که امیر قلعهنویی در اولین بازی جام مقابل فلسطین به میدان فرستاد، مقایسه کنید. در این مقال بحث بر سر کیفیت مربیگری کیروش با قلعهنویی نیست، به خصوص که باتوجه به تجربه بیشتر مرد پرتغالی در عرصه بینالمللی، او از نظر کارنامه جهانی، عملکردی به مراتب بهتری از قلعهنویی دارد.
در این مقال بحث بر سر تیمهای متفاوتی است که این دو مربی با یک سری بازیکن مشترک راهی زمین میکنند. جدا از کیفیتهای فنی کیروش و همچنین تاثیرگذاری که در فوتبال ایران در مدت یک دهه حضور روی نیمکت ایران داشت، تیم ملی در زمان این مربی پرتغالی، میانهای با فوتبال تهاجمی نداشت. ارائه یک فوتبال دفاعی و محتاط که بر حفظ نتیجه استوار بود، در کنار استفاده از ضدحملات برای رسیدن به گل، مولفههایی بود که تیم ملی در زمان کیروش داشت.
البته او برای انتخاب چنین سبکی هم توجیهات خودش را داشت و عنوان میکرد که «وقتی شما از تیمهایی مانند پرتغال، اسپانیا، انگلیس و ... بازیکنان سطح پایینتری دارید، پس باید ابتدا برای گل نخوردن تلاش کنید.» البته هرچند انتخاب چنین تاکتیکی مقابل حریفان بزرگ توجیهپذیر بود اما تیم ملی مقابل تیمهای درجه سه آسیایی هم با چنین سبک و تاکتیکی بازی میکرد و به اصطلاح این تاکتیک در تیم ملی حل شده بود.
تیمی که با وجود داشتن یک خط حمله باکیفیت، عطشی به افرایش شمار گلها نشان نمیداد و به نوعی انرژی هجومی تیم ملی راهی برای آزاد شدن نداشت. همین بود که در برخی مسابقات با توجه به حضور تنها یک مهاجم در زمین، از بین مهدی طارمی و سردار آزمون، باید یکی روی نیمکت مینشست یا پشت سر مهاجم بازی میکرد. تیمی خسیس در گلزنی، آن هم با وجود مشت پُری که برای زدن گلهای بیشتر داشت.
به همین دلیل است که در زمان کیروش کمتر مسابقهای را به یاد میآوریم که تیم ملی یک نمایش زیبا و تماشاگرپسند ثبت کرده باشد؛ آن هم در کشوری که مردمش دیوانه فوتبال هجومی هستند و خلاف ایتالیاییها میانهای با تاکتیک دفاعی و کاتاناچیو(زنجیر/دفاع بتونی) ندارند.
با رفتن کیروش و آمدن قلعهنویی، شاهد یک خانهتکانی اساسی در تیم ملی هستیم؛ واقعیتی که در بازی اول مقابل فلسطین در جام ملتهای آسیا به خوبی آشکار بود. تیمی که تا دوره گذشته جام ملتها میلی به گلزنی نداشت، امروز تبدیل به تیمی شده که تشنه گلزنی است. تیم ملی از فوتبال تدافعی و نتیجهگرای ۲ دوره گذشته با کیروش، به فوتبال تهاجمی و زیبا با امیر قلعهنویی شیفت کرده است.
فارغ از کیفیت پایین تیم ملی فلسطین و اینکه نمیتوان، نتیجه این مسابقه را به عنوان یک محک جدی به حساب آورد، اما نوع نمایش تیم ملی در این دوره جام ملتها، سبب شده تا فوتبال ناب ایرانی که با حمله گره خورده است را شاهد باشیم. دیگر خبری از یک مهاجم تکافتاده در خط حمله نیست و در بازی مقابل فلسطین، تیم ملی با سه مهاجم یعنی مهدی قایدی، مهدی طارمی و کریم انصاریفرد به میدان رفت و از همان دقیقه اول برای گلزنی عطش داشت و به گل هم رسید.
به نظر میرسد انرژی هجومی تیم ملی که در زمان کیروش حبس شده بود، با نشستن قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی و علاقه او به فوتبال تهاجمی، آزاد شده است. البته اینکه این سبک هجومی مقابل تیمهای مدعی مانند ژاپن، کره، استرالیا یا عربستان به نتیجه ختم شود، مورد بحث نیست بلکه مسئله بر سر این است که تیم ملی دیگر نمیخواهد از نقطه قوتش که خط هجومی فوقالعاده این تیم است، چشم بپوشد و از حداکثر توان آنها برای موفقیت در مسابقات استفاده میکند.