اولین مصاحبه اوسمار پس از جدایی از پرسپولیس
اوسمار ویهرا در گفتگویی جذاب و خواندنی با در خصوص دوران حضور خود در پرسپولیس و احتمال بازگشتش به ایران صحبت کرده است.
به گزارش ورزش 360، اوسمار ویهرا، سرمربی سابق پرسپولیس، بعد از سکوتی طولانی، حالا به درخواستها برای مصاحبه پاسخ میدهد و در گفتگویی تصویری با خبرنگار ما، در مورد دوران حضورش در پرسپولیس صحبتهای جالبی را طرح کرده است.
سرمربی برزیلی و سابق پرسپولیس، مثل همیشه، گرم و صمیمی به سوالات جواب میدهد و با خوش صحبتی خاصی در مورد موضوعات مختلف توضیح میدهد؛ از جمله علت ترک اردوی پرسپولیس و همچنین قهرمانی این تیم که با یک گل جنجالی رقم خورد. البته اوسمار در مورد این گل همچنان موضع خاصی دارد و میگوید آفسایدبودن این گل برایش محرز نیست.
خبرنگار ما تلاش کرده تا این گفتگوی طولانی را به شکلی محاورهای در اختیار شما قرار دهد که مطالعه آن خالی از لطف نخواهد بود و احتمالا شما هم حس خوب اوسمار را از آن در یافت خواهید کرد:
* برای تمدید قرارداد، بحث پول مطرح نبود
* پرسپولیس بدون بازیکنانی مثل بیرانوند و ترابی هم قوی میماند
* هواداران پرسپولیس خانواده من را تهدید کردند
* در دربی فقط یک تیم میخواست برنده باشد
* به جز ملاقات در دربی، هیچ ارتباطی با نکونام نداشتم
* صد بار گل قهرمانی را نگاه کردم اما نمیدانم آفساید بود یا نه
* اگر از پرسپولیس حمایت میشد، حقوقها با تاخیر پرداخت نمیشد
* یحیی یک مرد فوقالعاده و دوست من است
* هیچ مشکلی برای زندگی در ایران نداشتم
* باز هم میتوانم در ایران کار کنم
* باعث خوشحالیه که شما رو میبینیم. بریم که راجع به پرسپولیس صحبت کنیم. اول از همه درباره جدایی غیرمنتظرهتون از پرسپولیس در روزهای پایانی فصل بگین. شاید هیچکس فکرش رو نمیکرد که شما باشگاه رو بعد از قهرمانی ترک کنین. اونم در اولین تجربهتون در مربیگری. میشه لطفا در مورد این تصمیم صحبت کنین؟
بله، البته این تجربه اول من در مربیگری نبود چون بارها در برزیل مربی بودم. این اولین تجربه مربیگریم در ایران بود. این فصل با جدایی یحیی خیلی سخت شد. وقتی آقای درویش از من دعوت کرد که مربی تیم بشم مطمئن بودم که میتونم اون شرایط رو کنترل کنم. چون بازیکنان ازم حمایت کردن، در کل باشگاه ازم حمایت کرد. اما اون موقع شرایط مساعد نبود، فشار زیادی روی ما بود؛ هم از لحاظ محیطی، هم از لحاظ مالی و خیلی چیزهای دیگه. و این مسئله من رو از لحاظ روحی خیلی خسته کرد. برای باشگاه و برای بازیکنان خیلی تلاش کردم تا این وضعیت کنترل بشه. فکر میکنم همه بیرون از چارچوب تیم احساس میکردن ما مشکلی نداریم. هیچ کس راجع به شرایط نامساعد و مسائل مالی صحبت نمیکرد و فکر نمیکرد که نتونیم شرایط رو کنترل کنیم و اینکه هدایت این تیم چه انرژی زیادی از من گرفته. البته من فکر جدایی در سر نداشتم. اما خب وقتی مسائل و مشکلات خانوادگی و کاریم رو کنار هم گذاشتم، و تفکراتم رو هم در نظر گرفتم، به این نتیجه رسیدم که نمیتونم تصور کنم فصل بعد برای پرسپولیس چه اتفاقی میافته و در نهایت تصمیم گرفتم جدا بشم، نه به این خاطر که ناراضی بودم، بلکه در این دو سال از پرسپولیس خیلی رضایت داشتم. بازیکنان رو دوست داشتم، هواداران رو دوست داشتم. اما در اون لحظه به یه فضای دیگه برای کار کردن نیاز داشتم.
* اصلا بین شما و باشگاه مشکلی مالی بر سر تمدید قرارداد وجود داشت؟
نه، هیچ چیزی نبود، پیشنهادی که باشگاه بهم داد همونی بود که خواسته بودم و اصلا بحث پول نبود. اصلا اینطور نبود.
* چرا بوریرام رو انتخاب کردین؟ میتونین برامون یه کم از این پروژه بگین؟ شاید هیچ کس انتظار نداشت دوباره در آسیا کار کنین.
بله، من پیشنهادات زیادی گرفتم اما برنامهام این بود که به باشگاهی برم که برای قهرمانی و موفقیت تلاش کنم. بوریرام باشگاه بزرگی در تایلند هست. اونا هم یه تیم حرفهای مثل پرسپولیس هستن که در یه لیگ حرفهای بازی میکنن. و فکر میکنم بهترین فرصت برای من بود تا دانستههام رو در اختیار یه کشور دیگه در این منطقه قرار بدم؛ جاهایی مثل ژاپن، کره جنوبی و کشورهای دیگه آسیا.
* شایعاتی وجود داشت که میگفتن قبل از تموم شدن فصل در ایران با این باشگاه مذاکره کرده بودین. تاییدشون میکنین؟
نه، حقیقت نداره. دو یا سه هفته بعد از اینکه سرمربی پرسپولیس شدم، بهم یه پیشنهاد دادن و همون موقع من گفتم که الان نمیتونم پرسپولیس رو ترک کنم. چون اینجا داره ازم حمایت میشه و باید اینجا تلاشم رو بکنم. و بعدش دیگه صحبتی نکردیم. یه مربی برزیلی بود که اون زمان مربی تیم بود که اینجا قهرمان شده بود. و خب بعد از اینکه قهرمان شد، از اون باشگاه رفت و من واقعا غافلگیر شدم و اون وقت بود که بازم به سراغ من اومدن تا دعوتم کنن. یکی از گزینه ها این بود و منم میخواستم به باشگاهی بیام که برای قهرمانی تلاش کنم.
* چیزی درباره شرایط حال حاضر پرسپولیس میدونین؟ بعضی از بازیکنانش از باشگاه رفتن، کسانی مثل بیرانوند، ترابی، نعمتی. و به نظر میرسه آینده روشنی در انتظار پرسپولیس نیست. چیزی در این باره میدونین؟ خبرهای پرسپولیس رو دنبال میکنین؟
بله، من پیجهای اینستاگرام ایرانیها رو همچنان دنبال میکنم. گاهی شایعات و خبرهای مربوط به پرسپولیس رو میخونم. من فکر میکنم پرسپولیس واقعا قدرتمنده، باشگاه بزرگیه. در چنین شرایطی که تیم چندبار پشت سر هم مثل پرپسولیس قهرمان میشه، پس بازیکنان بزرگی در اون تیم هستن و واقعا هم خوبن. و خب با این شرایط خیلی طبیعیه که باشگاههای دیگه بخوان این بازیکنان رو بخرن. فکر میکنم پرسپولیس حتی بدون این بازیکنان هم قوی میمونه. البته که ممکنه هواداران نگران بشن اما باید این رو بدونن که خودشون چقدر قدرت دارن و با حمایتشون چقدر میتونن تیم رو قوی کنن.
* درباره بیرانوند خصوصاً میخوایم صحبت کنیم چون وسط فصل بازیکنانی مثل بیرانوند از شما حمایت کردن. قراردادش رو فسخ کرد. نصحیت یا پیشنهادی به او دارین؟ به نظرتون باید میموند یا رفتنش مشکلی نداره؟
نه، ما قبلا باهم در این باره صحبتی نکردیم، بعدش هم درباره تصمیمش صحبت نکردیم. بیرانوند دروازه بان تیم ملیه، بازیکن باتجربهای هست. بازیکنیه که میتونه در هر کشوری در دنیا بازی کنه، کشورهایی مثل برزیل، و کشورهای اروپایی. نمیدونم دقیقا دلیلش چی بود که تصمیم گرفت بره.
* به خاطر مسائل مالی، مثل همیشه!
امیدوارم بیرانوند و پرسپولیس هر دو در آینده موفق باشن.
* وسط فصل گذشته که مربی پرسپولیس شدین، زیاد مورد اعتماد هواداران نبودین، و خب نگران آینده بودن. اما در انتهای فصل مربی موردعلاقه اونا شدین رابطهتون با هواداران چطور بود؟ میشه روزهای سختی که به عنوان مربی پرسپولیس انتخاب شدین رو برامون توصیف کنین؟
هواداران در همه جای دنیا خیلی احساسی هستن. چون همین الان میتونن ازت عصبانی باشن و چند دقیقه بعد که یه گل میزنی، خوشحال میشن. من این رو درک میکنم. فکر میکنم انتظارات هواداران پرسپولیس در زمان جدایی یحیی این بود که برانکو یا نامهای بزرگی جایگزین بشن و توقع نداشتن اوسمار که یه کمک مربی بود، سرمربی تیم بشه. و خب ترسیدن و گفتن که چرا این آدم؟ شما به ما حرف از برانکو زدین که یکی از مهمترین مربیها در تاریخ پرسپولیسه و یکی از بزرگترین مربیهای اروپا رو اسم بردین، حالا یه کمک مربی رو مسئول میکنین؟ با ما هواداران شوخیتون گرفته؟ چیزی که اون لحظه منو ناراحت کرد مسئله رفتار یا احساسات هواداران نبود. مشکل من این بود که اونا به خانواده من در برزیل در اینستاگرام حمله کردن. چیزهایی گفتن که هرگز ندیده بودیم و نباید میدیدیم. مثل اینکه به همسرم گفته بودن شوهرت رو میکشیم، به دخترم گفته بودن پدرت رو به قتل میرسونیم. میدونم که این چیزا احساسی هست اما اینجوری شیوه مناسبی نیست. بعدش ما تونستیم فراموش کنیم و به همراه کادرم به کارمون ادامه بدیم. تونستیم جو رو عوض کنیم و مطمئنم که هواداران عاشق بازی پرسپولیس شدن.
* بیاین درباره اولین بازی صحبت کنیم. وقتی به عنوان مربی پرسپولیس انتخاب شدین، تیم اولین بازی رو در اراک باخت و فرصتهای گلزنی زیادی رو هم از دست داد. اما در نهایت در اراک شکست خوردن. اون روزای اول رو چطوری گذروندین؟ نگران شدین که ممکنه شغلتون رو از دست بدین؟
راستش اگه یادتون باشه ما در نیم فصل در اردو 5-0 به الاهلی باختیم. اون واقعا خیلی بد بود. اما هیچکس در اون لحظه این رو درک نکرد چون در اون اردو ما اصلا حریفی نداشتیم و یه روز قبل از بازی مجبور شدیم دو شیفت کار کنیم. چون در نیم فصل بودیم و باید خودمون رو قوی میکردیم. ما برای بازی آماده نبودیم و شب قبل از بازی متوجه شدیم که فردا بازی داریم. و منم گفتم که خب پس باید بازی کنیم. و قطعا آماده نبودیم که اون بازی رو انجام بدیم. البته این بهانه خوبی نیست چون پرسپولیس هیچ وقت نباید با این نتیجهها ببازه. اما اولین بازی رسمی در اراک در دوران حرفه من عجیب بود. باید یه روز برگردم و دوباره مقابلشون بازی کنم. چون در اون بازی ما رو شکست دادن، اونم بازی اول! من دیگه اراک رو دوست ندارم برای همین! در آینده شاید یه روز بتونم برگردم و اونجا بازی کنم تا تیمم رو بهشون نشون بدم و به هواداران نشون بدم که میتونیم اونا رو هم ببریم.
* در طول فصل دو بازی تعیین کننده داشتین. اولیش بازی مقابل استقلال بود. قبل از بازی ما پیش بینی میکردیم که پرسپولیس احتمالاً تهاجمی بازی میکنه. و سعی میکنه فاصله رو کم کنه و بازی رو میبره اما در طول بازی، به نظر میرسید که به تساوی راضیه. استراتژیتون برای تیم و این بازی چی بود؟ هواداران فکر میکردن پرسپولیس برای پیروزی اومده و فرصت های بیشتری برای گلزنی خلق میکنه. استراتژی تیم در اون بازی حساس چی بود؟
وقتی حرف از یه بازی میشه، درباره دو تا تیم رقیب صحبت میکنیم. استراتژی همیشه ما این بوده که حمله کنیم و برنده بشیم، در اون بازی هم همینطور بود. اما اگه اون بازی رو یادتون باشه استقلال کاملاً دفاعی بازی میکرد. لحظات زیادی رو در بازی داشتیم که در یک چهارم زمین، استقلال 10 بازیکن فقط در محوطه داشت. کار سادهای نیست چون استقلال کلاً در ضربات سر قوی بود. گلهای زیادی با ضربه سر در حملاتشون میزدن اما با ضربه سر گل نمیخوردن. و وقتی فضا رو میبستن تنها راهی که میتونستیم بهشون گل بزنیم، با سانتر یا با حرکات کوچیک و سریع بود. اما متاسفانه در اون بازی نتونستیم فرصت فوقالعادهای برای گلزنی پیدا کنیم. فکر میکنم اول بازی یعنی در نیمه اول ما فضای بیشتری برای گلزنی داشتیم. تونستیم چند ضدحمله بزنیم و بازیکنان رو درون زمین پخش کنیم. اما اون بازی خوبی که اولش فکر میکردیم نشد و فکر میکنم فقط یه تیم در اون بازی میخواست که ببره. تیم حریف فقط میخواست که نبازه.
* دوست دارین درباره جواد نکونام صحبت کنین؟ او مربی توانمندی هست اما موارد بحثبرانگیز خودش رو هم داره؛ در مصاحبههاش، درون زمین یا در کنفرانسهای مطبوعاتیاش. دوست دارین درباره او نظری بدین؟ رابطهتون با نکونام چطور بود؟
راستش رابطهام با نکونام فقط دیدنش در دربی به عنوان مربی بود. لحظات دیگهای نبود، من در طول فصل سعی میکردم برای فصل بعدش آماده بشم. فکر میکنم باشگاه های بزرگی مثل پرسپولیس، سپاهان استقلال و تراکتور که پول بیشتری هزینه میکنن، نمیتونن با هم مقابل سازمان لیگ مبارزه کنن تا بودجهشون رو بالا ببرن و تعداد بازیکنان بزرگسالشون رو بیشتر کنن. چون منصفانه نیست که باشگاههای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا با بودجههای کم بازی کنن، درحالیکه باشگاههای اماراتی قطری و سعودی بودجه بیشتری دارن اما ایرانیها فقط اجازه استفاده از 19 بازیکن بزرگسال رو داشته باشن. فکر میکنم لیگ در نظر داره که بازیکنان جدید بزرگتر بشن اما فوتباله که مهمه، باید خوب بازی کرد. برای اینکه بازیکنان بزرگ باتجربه هم بشن، باید بازیهای بزرگی انجام بدن.
* دومین بازی تعیین کننده مقابل استقلال خوزستان بود و شاید اون بازی یکی از به یادموندنیترین بازیهای تاریخ پرسپولیس باشه. در نیمه اول چه اتفاقی افتاد؟ به نظر میرسید که تیم کنترل بازی رو از دست داده و خوب کار نمیکرد، چی شد که پرسپولیس سه تا گل خورد؟
وقتی یه بازی رو شروع میکنین و در دقیقه دوم و سوم گل میخورین، کار خیلی سخت میشه و اگه یادتون باشه، دانیال سر خورد و اونا تونستن گل بزنن. مشکلی که ما نه تنها در این بازی بلکه در بازی با آلومینیوم هم داشتیم، این بود که ما با توپهای بلند و گرفتنشون توی هوا مسئله داشتیم. خیلی از این فرصتها رو از دست داده بودیم. و استقلال خوزستان با شماره نهشون از این موقعیت ها خوب استفاده کرد. او بازیکن قدرتمندی بود، مشکلات زیادی برای دفاع ما درست کرده بود و خب وقتی که با یه سانتر هم گل دوم رو بخورین، ذهنیت بازیکنان کاملا بهم میریزه. گل سوم رو هم خوردیم، درست بعد از اینکه یه فرصت گلزنی داشتیم، تصورش رو هم نمیکردیم. چیزی که در ذهنم بود این بود که اول باید بازیکنان رو آروم کنیم تا بفهمن که فقط به یه گل نیاز داریم. بعدش گل دوم رو میزنیم و حتی این توانایی رو داریم که بازی رو مساوی کنیم. من سعی کردم بازیکنان رو آروم کنم تا دوباره اعتماد به نفس پیدا کنن و فقط یه سری تغییرات برای دفاع کناریها در نظر گرفتم که در نیمه دوم یه کم عقب تر بیایستن. و بازیکن تعویض کردم تا تیممون رو سریعتر کنم.
* اما یه سری شایعات بود که میگفتن با بازیکنانتون با لحن عصبانی صحبت کردین. صداتون رو براشون در بین دو نیمه بالا بردین و بین شما و اونها در رختکن درگیری رخ داده.
نه، من مربیای هستم که معمولاً کنترلم رو از دست نمیدم. سعی میکنم ذهنم رو در برابر مسائل باز نگه دارم. از همه بازیکنان حاضر در اون بازی میتونین بپرسین. خیلی آروم باهاشون صحبت کردم و گفتم که خونسرد باشن و یه سری تغییرات در زمین دادم چون فکر میکنم در اون شرایط هر کسی باشه میترسه و استرس میگیره. اگه در اون لحظه با بازیکنانت بحث کنی، اوضاع بدتر میشه. فکر میکنم اینطوری نبود و خب جواب هم داد، یعنی جوری که سعی کردیم اون موقعیت رو کنترل کنیم، خیلی خوب جواب داد.
* در دقایق ابتدایی نیمه دوم شاید خیلی جسورانه عمل کردین و ریسک بزرگی کردین و سه بازیکن تهاجمی رو به زمین آوردین. استراتژیتون چی بود؟ پرسپولیس در نیمه دوم فقط با یه مدافع میانی بازی میکرد، بقیه بازیکنان جلوی دروازه حریف بودن.
بله، راستش بعد از کارت قرمز، فضاها بازتر شد و تصمیم گرفتیم کنعانی بیشتر جلو بمونه. اگه یادتون باشه وحید امیری، خدابنده لو و نعمتی رو گذاشتیم تا بازی رو سریعتر کنیم و فقط خدابنده لو که من بهش میگم مملی، چون اینطوری راحت تر میتونم اسمش رو بگم، او رو در وسط گذاشتم تا توپ از سمت راست به چپ بره و برگرده و خب در بازی خیلی خوب جواب داد و دفاع تحت فشار قرار گرفت و فضا بین خطوط ایجاد شد. فکر میکنم بازیکنان ایده نهایی رو در نیمه دوم به خوبی درک کردن و فهمیدن که چطوری باید بازی کنیم. اگه یادتون باشه گل زدیم اما خوشحالی نکردیم. توپ رو از درون دروازه برداشتیم و به وسط زمین رفتیم تا دوباره شروع کنیم.
* شما حدود دو سال در ایران کار کردین، اول به عنوان کمک مربی و بعدش به عنوان سرمربی. کدوم تیم و کدوم سبک در طول این دو سال شما رو شگفت زده کرد؟
فکر میکنم سپاهان در سال اول واقعا خوب بود. کارشون رو عالی انجام دادن. بازیکنان ایده اصلی رو کاملا درک کرده بودن. بازی باهاشون خیلی سخت بود. ما اون فصل سه بار مقابلشون بازی کردیم. در جام حذفی برنده شدیم و در یه بازی لیگ مساوی کردیم و در بازی بعدی در استادیوم آزادی هم بهشون باختیم. فکر میکنم سپاهان خیلی خوب بود، تیمی بود که توجهم رو جلب کرد و مس رفسنجان هم با اون بودجهای که داشت کارش عالی بود، به مربیشون هم این رو گفتم. فکر میکنم این دو تیم واقعاً توجهم رو جلب کردن. در این فصل، تیم شمس آذر قزوین رو دوست داشتم. فکر میکنم شمس آذر نسبت به بودجهای که این فصل داشت، واقعاً خوب کار کرد. بازم ذوب آهن با همون مربی ای که فصل قبلش در مس رفسنجان بود چشمگیر کار کرد. این دو تا تیم رو دوست داشتم. یه مربی بود که این فصل تازه مربی شده بود و فکر میکنم مربی هوادار بود. مسعود شجاعی. فکر میکنم اگه زمان کافی داشت، با شیوهای که به فوتبال نگاه میکنه، واقعا میتونست عالی نتیجه بگیره اما به زمان نیاز داره چون ریسک زیادی در بازیش میکنه.
او یکی از مشهورترین بازیکنان ایرانی هست که تقریبا یک دهه در لالیگا بازی میکرده. به آینده اش امید داریم.
* بیاین درباره آخرین بازی با مس صحبت کنیم. به نظر میرسید که بازیکنان پرسپولیس پر از استرس بودن و تمرکزشون رو از دست داده بودن. تیم نمیتونست شکل بازیهای قبلی خودش رو تکرار کنه و در نهایت یه گل بحثبرانگیز زدین و قهرمان فصل شدین. دلیل اصلی اینکه تیم نتونست بازیهای درخشان قبلی خودش رو در بازی آخر مقابل مس انجام بده، چیه؟
اول از همه اینو اضافه کنم که مس رفسنجان با این مربی، تیم خیلی خوبی شد. فوتبال فوقالعادهای بازی میکردن؛ ارتباطات قوی، تاکتیکهای خوب. اصلیترین دلیل میتونه حریف باشه. زمان میخریدن، پاس میدادن، بدون فشار بازی میکردن، براشون راحت بود که بازی کنن. واقعاً تیم خوبی بودن چون از چهار تیم صدر لیگ نباختن. فقط با پرسپولیس بود و مهمه که این رو الان بگیم. مقابل استقلال نباختن، مقابل سپاهان نباختن، مقابل تراکتور نباختن. فقط جلوی پرسپولیس باختن، به فینال جام حذفی هم رسیدن. چون ما تحت فشار بودیم و الان خیلی خوشحالیم چون همه چی به کار ما بستگی داشت. به توانایی ما برای بردن این بازی بستگی داشت. البته که حریف بازی رو سخت کرد. قبل از گل، ما نتونستیم در نیمه اول گلی بزنیم، و انگار زمان برامون کش اومد. ما فهمیدیم که استقلال داره میبره و همین فشار زیادی روی بازیکنان وارد کرد و براشون سخت بود که اون جو رو تحمل کنن. اما بازم میگم تصمیممون برای گذاشتن گئورگی گولسیانی در خط حمله در اون لحظه، شرایط تیم رو عوض کرد.
* به نظر میاد لحظه حساس بازی یعنی گل پرسپولیس، آفساید بود. منصفانه بگین، در طول بازی وقتی درون زمین بودین، چیزی در این باره احساس کردین؟ احساس کردین که شاید آفساید باشه؟
راستش شما رفتار من رو با داوران دیدین. من داور رو وقتی ضد ما سوت میزنه، توبیخ نمیکنم. وقتی به نفعمون هم سوت میزنن، صحبتی ازشون نمیکنم. قسم میخورم بالای صدبار این گل رو تماشا کردم و مطمئن نیستم که آفساید هست یا نیست. بیشتر از صد بار دیدمش و در آفساید بودن یا نبودنش مطمئن نیستم. فکر میکنم لیگ ایران باید روی کمک داور ویدیویی سرمایهگذاری کنه. من این رو در خیلی از مصاحبه هایی که قبل بازی ها داشتم، گفتم. چون برای یه داور کار آسونی نیست که یه تصمیم به این مهمی رو بگیره و به خاطر 5 سانتیمتر بگه آفساید بوده یا نبوده. او هم انسانه و براش ممکن نیست.
* به دلیل نبود کمک داور ویدیویی شاید چنین مشکلاتی همچنان در ایران باقی بمونن. میخوام سوالم رو کلی بپرسم. برخی هواداران در ایران فکر میکنن پرسپولیس توسط دولت یا فدراسیون یا داورها حمایت میشه. فکر میکنن یکی از دلایل اصلی قهرمانیهای زیاد یا نتایج خوبشون در سالهای اخیر همین باشه. شما به این موضوع اعتقادی دارین؟ منصفانه باهامون صحبت کنین.
فکر میکنم چنین چیزی حقیقت نداره. درست نیست، چون اگه درست بود، شیوهای که دولت میتونه به یه باشگاه کمک کنه اینه که بهشون پول بده و خب اگه اینطور بود، اجازه نمیداد حقوق ها دیر بشه، اجازه نمیداد پاداش ها پرداخت نشه. این راهشه، به نظر من کاملا اشتباه فکر میکنن. فکر میکنم اشتباهات گاهی به نفع پرسپولیس و گاهی به ضرر پرسپولیس بوده.
* بعد از قهرمانی، یه چیزی که شخصا خود من رو متعجب کرد این بود که شما پیراهنی پوشیدین که تصویر یحیی گل محمدی روی اون بود و شاید میخواستین نقش او رو هم در این موفقیت بزرگ ذکر کنین. رابطهتون با او چطور بود؟ و حقیقتا عصبانی یا ناراحت نبود که شما به عنوان جانشینش انتخاب شدین؟ قبل از انتخاب یا تصمیمتون باهاش صحبت کردین؟
یحیی دوست منه، من میتونم بهش بگم دوست! چون رابطه ما خیلی نزدیکتر از مربی و کمکش بود. وقت زیادی رو باهم میگذروندیم، هیچوقت این رو به هواداران و رسانهها نشون ندادیم. در خونه من، در خونه او، در خونه دوستانمون. براش بهترینها رو آرزو میکنم، همینطور برای محمد که باهاش به فولاد رفته. دوستی هست که در تمام عمرم خواهم داشت. در اون لحظه میخواستم به همه نشون بدم که حضور یحیی در نیمه اول فصل چقدر مهم بوده. مشکلاتی که در اون دوره ما باهاشون روبرو بودیم بیشتر از دوران حضور من در نیمه دوم لیگ بود و یحیی تونست اونها رو خیلی خوب کنترل کنه. واقعا آقاست، واقعا مرد فوقالعادهایه. من فقط به خاطر او در ایران بودم، چون او ازم دعوت کرد. وقتی چند روز برای فیفا دی از ایران رفتم، او هم تصمیم گرفت که باشگاه رو ترک کنه. من بهش زنگ زدم و گفتم یحیی اگه تو برنگردی من در برزیل میمونم. من اون موقع پنج ماه بود که حقوق نگرفته بودم و میتونستیم برم و بعداً پولم رو بگیرم. اما او بهم گفت که نه، من میخوام به تیم کمک کنی و میخوام که برگردی و کار رو ادامه بدی تا باشگاه برای انتخاب مربی بعدی تصمیم بگیره. بعدش میتونی تصمیمت رو بگیری. منم گفتم که باشه، حرفت رو قبول میکنم.
* بعد از اینکه به عنوان مربی پرسپولیس انتخاب شدین، سبک بازی تیم یه کم تغییر کرد و پرسپولیس موقعیتهای بیشتری برای گلزنی خلق میکرد. اما به لحاظ دفاعی شاید ثبات قبل رو نداشت. میخوام ازتون بپرسم در اون مدت کوتاه چه تغییری در سبک بازی ایجاد کردین؟
خب، ما یادمون نمیره که در نیمه دوم فصل بازیکنان خیلی خوبی به تیم اضافه کردیم و اونا بهمون کمک کردن که شیوه بازی رو تغییر بدیم. فکر میکنم گلهای بیشتری نسبت به نیمه اول فصل زدیم و کمتر گل خوردیم. تغییراتی که انجام دادیم تا تیم رو سازماندهی کنیم، اجرای بازی موقعیتی بود. اگه بازیها رو به خاطر داشته باشین، هیچ وقت ندیدیم که اورونوف وسط یه حرکت به سمت راست بره یا ترابی در وسط یه حرکت به سمت چپ بره یا سروش رفیعی و مسعود ریگی جاهاشون رو عوض کنن. نه، ما سعی کردیم نظم تیم رو حفظ کنیم و یه سری نکتهها رو به بازیکنان بگیم تا خودشون در زمین تصمیمگیری کنن. و تفاوت زیادی با کار قبل من نداره، من فقط سعی میکردم یه سری اطلاعات بدم که در موقعیت بمونن و فرصت خلق کنن چون ما در موقعیت خوبی بودیم. موقعیت فیزیکی، نظم تیمی. این کاری بود که کردیم و ترتیبی دادیم که ضدحمله نخوریم و به نظرم این بزرگترین تفاوتش بود.
* بیاین درباره رابطه شما و هواداران صحبت کنیم. همونطور که گفتم، اولش زیادی مورد اعتماد اونا نبودین. در کل احتمالا این احساس وجود داشت که شاید هواداران فوتبال در ایران صبور نیستن. مثلا در طول بازی مقابل استقلال خوزستان، به بازیکنان اعتراض میکردن که خب منطقی هم نبود چون هنوز نیمه اول بود و نیمه دوم مونده بود. رابطه شما و هواداران چطور بود؟
رابطه من باهاشون به صورت رو در رو از روز اول خیلی خوب بود. هیچ وقت در خیابون یه هوادار سرم داد نزد یا چیز بدی بهم نگفت. همیشه بهم احترام گذاشتن، البته که وقتی شروع به بردن کردیم، و شیوه بازی ما رو دوست داشتن، زندگی من کاملا عوض شد. نمیتونستم به یه رستوران برم و 50 تا عکس باهام نگیرن. به خیابون میرفتم و همش بهم میگفتن اقای اوسمار میتونم باهاتون عکس بگیرم؟ میگفتن ما شیوه بازی تیم رو خیلی دوست داریم. این لحظات واقعا خوب بودن و کاری کردن که حمایت کاملشون در بازی آخر مقابل مس در ذهنم بمونه. اون موقع اسمم رو فریاد میزدن؛ اسم بازیکنان رو فریاد میزدن و اون جو در ذهن من مونده و تا ابد هم در خاطرم میمونه.
* در این باره صحبت کردیم اما بازم اجازه بدین درباره بازی عجیبتون در اراک مقابل آلومینیوم در جام حذفی حرف بزنیم. چه اتفاقی افتاد؟ چون پرسپولیس نزدیک بود به دور بعد بره اما یه دفعه همه چی رو از دست دادن و 4تا گل خوردین. چی شد؟ انگار تیم تمرکزش رو از دست داد و شاید غیبت بیرانوند هم نقش داشت. در اون بازی حساس چه اتفاقی افتاد که پرسپولیس شانس قهرمانی رو از دست داد؟
اون بازی خیلی ناراحت کننده بود. در لحظاتی، بازی غیرقابل پیشبینی میشد. من فکر میکنم ما تمام مدت بازی رو تحت کنترل داشتیم. وقتی 0-2 جلو بودیم، هشت دقیقه آخر بازی در وقت اضافه دو تا گل خوردیم. دلیلش این بود که آلومینیوم راهی پیدا کرده بود که برامون مشکل ایجاد کنه. از توپهای بلند استفاده میکردن و یه بازیکن بسیار قدبلند داشتن و دفاع ما نمیتونست جلوی این ضربات هوایی رو بگیره. فکر میکنم باشگاه فکر نمیکرد با چنین چیزی روبرو بشه چون این شیوه مشکلات زیادی ایجاد میکنه. در بازی با استقلال خوزستان، در بازی با آلومینیوم اراک. خوشبختانه تیمهای دیگه، سعی نکردن مقابل ما اینطوری بازی کنن. بازی خوبی بود، در نیمه دوم بازیکنان رو تعویض کردیم چون 0-2 جلو بودیم و برنامه بازیها هم اون زمان خیلی فشرده بود. یادمه که سروش رو تعویض کردم چون یه کارت زرد گرفته بود و میترسیدم کارت قرمز بگیره و این اتفاق در بازی مقابل نساجی افتاد. من تعویضش نکردم و همین اتفاق افتاد. فوتبال همینه دیگه، برای همین دوست داشتنیه. وقتی به وقت اضافه رفتیم، سعی کردم دوباره تیم رو سامان بدم و ذهنشون رو آروم کنم و دوباره دو گل دیگه زدیم اما در وقت اضافه بازم ناتوانیمون در دریافت توپهای بلند باعث شد گل بخوریم و کار به ضربات پنالتی بکشه. در پنالتی ها هم اونا اولین پنالتی رو از دست دادن. اما فوتبال همینه دیگه.
* شاید باعث شد هیچ وقت اسم آلومینیوم رو از یاد نبرین. بهتره برگردین تهران و ازشون انتقام بگیرین! اجازه بدین درباره تیم ملی برزیل صحبت کنیم. نتونستن به نیمه نهایی کوپاامریکا برسن اما ما قبلا اونا رو به عنوان تیمی میشناختیم که همهجا قهرمان میشد. در این سالهای اخیر چه اتفاقی براشون افتاده؟
راستش برزیل در حال تغییر نسله. فکر میکنم این نسلی که الان داره برای برزیل مخصوصا در این کوپاامریکا بازی میکنه، یه نسل جدیده و به زمان نیاز داره تا روش این مربی جدید رو که فرد فوقالعادهای هم هست، درک کنه و امیدوارم برزیل در دو سال آینده، برای رسیدن به جام جهانی شیوه درست بازی رو بفهمه و به درستی به جام جهانی برسه.
* یه سری شایعات هست که میگن با مربیان مشهوری مثل کارلو آنچلوتی و ژوزه مورینیو مذاکره کردن. مربی موردعلاقهتون برای هدایت تیم ملی برزیل کی هست؟ و فکر میکنین میخوان اوضاع رو همینطوری که هست با این مربی ادامه بدن؟
من فکر میکنم دوریوال ژونیور که الان مربیه، لیاقت این شغل رو داره. حداقل باید دو سال در تیم بمونه تا ایده های خودش رو در زمین پیاده کنه. فکر میکنم برزیل و تیم ملی، به مربی خارجی نیاز نداره چون خودمون مربیهای خوب زیادی داریم. ما در پنج جام جهانی با حضور مربی برزیلی قهرمان شدیم. اینطوری نیست که بگیم این اتفاق نمیتونه بیفته اما فکر میکنم مربیان خوب زیادی داریم که میتونن تیممون رو هدایت کنن.
* اگه دلتون برای چیزی یا کسی در ایران تنگ شده بهمون بگین. میتونه برای اینجا، هواداران، بازیکنان یا اتفاقی در رختکن باشه که هنوز فاش نشده. چیزی هست که بهمون بگین؟ مثل یه راز یا چنین چیزی مخصوصاً در رختکن.
من عاشق زندگی کردن در تهران هستم، جو اونجا رو دوست داشتم. میتونستم اون اطراف قدم بزنم. به بازار میرفتم، چیزای جدید رو امتحان میکردم. غذاهای جدید رو تست میکردم. خیلی خوب بود اما چیزی که بیشتر از همه دلم براش تنگ میشه، فضای تمریناتمون با بازیکنانم، بازیکنان جوان، بازیکنان باتجربه هست. ما یه روز قبل از بازی، راندو بازی میکردیم و منم باهاشون بازی میکردم. باهم خیلی چالش داشتیم؛ من، کنعانی، بازیکنان جوان تیم. اجازه نمیدادیم بازیکنان دیگه به بازیمون بیان. تلاش میکردیم که ببینیم کی بیشتر وسط میمونه. در رختکن و تیممون جو بسیار خوبی داشتیم. برای این چیزها دلم تنگ میشه.
* اختلاف یا مشکلی بین شما و بازیکنان یا مدیریت وجود داشت؟ البته به نظر میرسه که باشگاه همیشه از شما حمایت میکرد، چه مدیر باشگاه، چه بازیکنان. اما اختلاف یا مشکلی بین شما و اونا در طول فصل مخصوصاً در لحظات حساس و بازیهای حساس نبود؟
راستش مشکلات زیادی نداشتیم؛ درسته که در جاهای مختلف با بازیکنان عقاید مختلفی داشتیم. اما همیشه کار من اونجا این بود که متقاعدشون کنم این روش برای تیم بهتره. من هیچ وقت به بازیکن نگاه نکردم، بیشتر به تیم نگاه کردم، بهترین تصمیم رو برای تیم خواستم. ما در طول ماه رمضان روند رو تغییر دادیم؛ زمان تمرینات رو برای بازیکنانی که روزه دار بودن، دیرتر کردیم تا قبل از تمرین بتونن غذا بخورن، برای تمرین بتونن آب بخورن. گاهی تصمیم میگرفتیم که هتل رو عوض کنیم چون بازیکنان راحت نبودن. اما گاهی تونستم متقاعدشون کنم که بمونن. سر این چیزای ساده. ما مشکلاتی در مورد خود تیم نداشتیم چون تیم خیلی خوب بازی میکرد و بازیکنان هم از شیوه بازیمون خیلی لذت میبردن. همین چیزها کار رو خیلی عالی و راحتتر میکرد.
* بعد از این تجربه درخشان میتونیم شما رو دوباره در آینده در ایران ببینیم؟
از روزی که اومدم تا روزی که رفتم، شرایط ایران رو جور دیگه ای دیدم. چون مردم و رسانه ها حرفهای دیگهای در این باره میزدن. من زندگی در ایران رو خیلی راحت دیدم، مشکلی نداشتم، البته همیشه استرس هست، اما در نهایت من هیچ مشکلی برای زندگی در اونجا نداشتم. مطمئنا در ادامه مسیر حرفه ایم، اونجا یکی از کشورهایی هست که فکر میکنم میتونم دوباره در اون کار کنم.
* در آخر میخوام از طرف هواداران پرسپولیس به شما یه چیزی بگم. ما خاطرات زیبای زیادی باهم داشتیم و شما همیشه به عنوان یه انسان خوب و عالی هم به لحاظ کیفیت مربیگری و هم شخصیتی در خاطر ما میمونین. و برای همین، در ادامه حرفه و زندگی شخصیتون براتون بهترین آرزوها رو داریم. ممنون از اینکه وقتتون رو به ما دادین. خیلی ممنونم بابت این مصاحبه عالی.
قبل از اینکه این مصاحبه رو تموم کنیم باید بگم که از کادر خودم در اونجا بسیار ممنونم. از مسئول لباس گرفته تا کادر فنیام که مستقیم در زمین با تیم کار میکرد و مخصوصاً از دو نفر که خیلی سخت و با تمام وجود برای تیم و من کار کردن که مهرداد خانبان و سید جلال هستن. کارشون خیلی خوب بود و بدون اونا قطعا نمیتونستیم موفق بشیم و قهرمانی به دست بیاریم.
* بسیار عالی! بهترینها رو براتون آرزو میکنم و از اونجایی که گفتین پرسپولیس رو به خاطر مسائل خانوادگی ترک کردین، برای همسرتون آرزوی سلامتی میکنم و بهترینها رو در ادامه کار براتون میخوام.
خیلی ممنون.