آقای رضا عنایتی چگونه با این روزمه تیم میگیری؟
اتهام رضا عنایتی کمکاری جلوی استقلال نیست؛ چه این که نمایش مفلوک پیکان در مصاف مرگ و زندگیاش با آبیها، اتفاقا عصاره تمام تواناییهای آقا رضا بود!
به گزارش ورزش 360، بعید به نظر نمیرسد هیچ مربی کوتهفکری حاضر باشد اعتبار و موقعیت شغلیاش را فدای خوشایند تیم سابقش کند و تازه در این مسیر با بیست بازیکن خودی هم عهد کمکاری ببندد؛ بنابراین بیگمان عنایتی جلوی استقلال همه زورش را زده، اما کل داراییاش همین بوده و از قضا سوال اینجاست که کسی با این سطح از توانایی چرا باید مدام تیم داشته باشد و فرصتهای مهم شغلی را یکی پس از دیگری تصاحب کند؟
سفیر سقوط، کارش را با انقراض سیاهجامگان در مشهد شروع کرد؛ تیمی که سال نود و هفت بعد از سه فصل حضور در لیگ برتر با عنایتی به سمت لیگ یک رفت و پس از آن برای همیشه از جغرافیای فوتبال ایران محو شد. عنایتی بعد از یک دوره قابل قبول روی نیمکت هوادار، نفت مسجدسلیمان را انداخت و سپس سراغ باشکوهترین فراز زندگیاش رفت؛ سلاخی تیم ملی امید! آقای مربی حتی به مرحله اصلی انتخابی المپیک هم نرسید و سپس در بازیهای آسیایی هانگژو با شکستی ننگین برابر هنگکنگ از دور رقابتها کنار رفت. شاید هر کسی غیر از او، بعد از این تپههای گلکاری شده لااقل برای مدتی به خودش استراحت میداد و در انظار عمومی ظاهر نمیشد، اما عنایتی رخ طلبکار هم گرفت: «هیچکس غیر از من جرات نمیکرد تیم امید را قبول کند.» بابا جسارت، از خود گذشتگی! پس از آن بود که آقا رضا در یک اقدام شجاعانه دیگر هدایت خودروسازان را پذیرفت تا با کسب نوزده امتیاز از بیست بازی، پیکان را هم راهی دره کند.
مساله فقط رضا عنایتی نیست؛ سیستم رابطهمحور و ناسالمی است که در تعیین جایگاه آدمها آخرین اولویت را به مهارت و شایستگی آنان میدهد، مکانیزم معیوبی که در آن یکی مثل عنایتی در آخرین لحظه با فرمان «فلان آدم» جای محرم نویدکیا روی نیمکت تیم ملی امید مینشیند و با وجود کارنامهای تا آن حد افتضاح، بلافاصله تیم لیگ برتری میگیرد. البته که برای آقا رضا جای نگرانی نیست؛ با چهار خط تعریف و تمجید دیگر از «فلان آدم» انشالله شغل آبرومند بعدی هم جور خواهد شد؛ فقط این که که کاش بدانید میوه و محصول نهایی مافیا همینقدر تلخ است، به رنگ سیاه سقوط...