نقدی بر احوالات والیبال ایران در لیگ ملتهای والیبال 2024
تیم ملی والیبال مدت هاست در منجلابی خود خواسته گیر کرده است. از تصمیمات فدراسیون که در راس آن انتخاب سرمربیهایی مانند عطایی و پائز بوده تا انصراف ستارگان، همه کمر تیم ملی والیبال ایران را شکسته است.
به گزارش ورزش 360، پس از اعلام انصراف موسوی و فلاح از تیم ملی و مشخص شدن وضعیت مصدومیت مجرد و در انتها مصدومیت شفیعی در تمرینات، مشخص بود که تیم ملی در این پست به مشکل خواهد خورد اما کسی انتظار عملکردی تا این حد ضعیف را نداشت. بازیکنانی که سابقه حضور در این سطح والیبال را داشتند و با این فضا بیگانه نیستند. گرچه در بازی مقابل آرژانتین کمی شرایط بهتر بود اما باید اعتراف کرد که هنوز مشکل پابرجاست و اکثر دفاعهای ایران روی توپهای هایبال و بلند ثبت میشود که هر بازیکن دیگر نیز توانایی انجام آن را دارد؛ امیدواریم هر دو بازیکن به خودشان بیایند.
از سالهای پایانی معروف، مشکل تیم ملی در پست پاسور مشهود شد. در حالی که همه دل به جایگزین جوان او خوش کرده بودند اما این بازیکن البته با بدشانسی پس از مصدومیت هنوز نتوانسته به شرایط مطلوب و رویایی سال 2021 خود برگردد. حقیقتاً سطح پاسوری دیگر پاسور باتجربه ایران در طی این سالها همین بوده و این 2-3 سال ثابت شده با چنین سطحی، نمیتوان با بزرگان والیبال که هیچ، با تیمهای تازه به قدرت رسیده هم مستمراً رقابت کرد. تیم ایران باید حتما به تغییر بازیکن در این پست رو بیاورد و بازیکنان مستعد را هر چه سریعتر وارد رقابتهای سطح بالا کند.
شکی نیست که میثم صالحی جزو سرمایه های این والیبال است اما چه تیم سطح اولی را سراغ دارید که مصالح تیم تحت الشعاع استفاده از یک بازیکن قرار بگیرد. با هیچ منطقی سازگار نیست که شما به خاطر یک بازیکن که توانایی بازی های پیاپی ندارد، هر بازی ترکیب خود را تغییر دهید. آن هم پست دریافت کننده که میبایست دو دریافت کننده و لیبرو به یک هارمونی بالایی با یکدیگر برسند. در 3 بازی اول چندینبار ترکیب دریافت کننده ها را عوض کردیم و از هیچ کدام هم نتیجه به خصوصی نگرفتیم در صورتی که در این پست دست کادر فنی از هر پست دیگری بازتر است.
بارها در همین رسانه جهان والیبال پس از کناره گیری عطایی اعلام شد که باید هر چه سریع تر تکلیف نیمکت تیم ملی مشخص شود و یک مربی با رزومه درخشان هدایت این تیم را برعهده بگیرد. کاری به دلایل تعلل و عدم انتخاب مربی درجه 1 نداریم، اگر قرار بر انتخاب پائز بود می بایست این کار خیلی قبل تر صورت بگیرد. او نشان داده است که شناخت مناسبی از بازیکنان ایران ندارد. این مساله از انتخاب پشت خط زن دوم تیم کاملا مشهود است. پائز در حدی شناخت کمی از بازیکنان دارد که بهترین دریافت قدرتی لیگ و ارزشمندترین بازیکن لیگ – خانزاده - را به عنوان ذخیره اسماعیل نژاد به میدان میفرستد ولی از او به عنوان یکی از بازیکنان شروع کننده در دریافت استفاده نمیکند. جالب اینجاست که عطایی نیز در سال گذشته همین اشتباه را مرتکب شده بود و خانزاده نشان داده بود که به عنوان پشت خط زن جواب نمیدهد. اما این کادر فنی آزموده اشتباه را بار دیگر میآزماید. کافی بود به آمار این بازیکن در تورنمنت های ملی سال گذشته و مسابقات باشگاهی نگاهی شود تا بتوانیم از او بهره برداری موثر انجام دهیم. ترکیب شروع کننده دریافتکننده های ایران در بازی با ایتالیا این قضیه را بارزتر می سازد که شناخت سرمربی از بازیکنان کم است. همه علاقه مندان به والیبال می دانند که ترکیب شریفی و نصری علیرغم قابلیت بالا در حمله در دریافت دچار ایراد اساسی خواهد شد و ما این ترکیب را در برابر یکی از بهترین تیم ها در سرویس به کار گرفتیم. این خود گویای همه چیز است و نیاز بیشتری به توضیح ندارد.
غم انگیز ترین قسمت ماجرا اینجاست که اینطور به نظر میرسد که اهمیت این مسابقات توسط کادر فنی به درستی درک نشده است. هرچقدر آمادهسازی ضعیف باشد و دیدارهای تدارکاتی کم برگزار شود اما باز هم نباید برای مسابقاتی با این اهمیت ترکیب تیم مرتب دچار تغییر گردد. 3 دیدار تدارکاتی با برزیل میبایست ترکیب اصلی تیم را مشخص میکرد و در بازی های رسمی با یک ترکیب ثابت به میدان میرفتیم. این بازی ها مسابقات رسمی است و جای آزمون و خطا نداریم. هدف از این مسابقات در کنار صعود به المپیک – که ماموریتی غیر ممکن بود - بهبود شرایط رنکینگی تیم ملی است و نباید در این مسابقات دست به آزمون و خطا زد و در مسابقات اصلی ترکیب های مختلف را آزمایش کرد. با این کار سقوط ایران در رنکینگ بیش از پیش خواهد شد.
متاسفانه اینطور به نظر میرسد که بازیکنان ایران به باخت عادت کرده اند چرا که وقتی چند امتیاز از حریف عقب میافتند دیگر جنگندگی خود را از دست میدهند و تلاش لازم برای برگشت به شرایط بازی را از خود نشان نمیدهند. حتی دیدارهایی که سوار بر بازی هستند، توانایی پایان بازی به سود خود را ندارند. این مسالهای روحی-روانی است که میبایست با صحبت های کادر فنی برطرف گردد و باید دید سرمربی میتواند این معضل را حل نماید.
ایران از نظر پتانسیل بازیکنان، سطح بدی ندارد و حداقل میتواند با تیم های رنک 7 به پایین رقابت نزدیکی داشته باشد اما این پتانسیل باید دیده و بکار گرفته شوند. با ادامه وضع موجود و سرمایه سوزی، چشماندازی تاریک پیش روی ماست و بهترین و مهمترین ورزش گروهی ایران که شور و نشاط خاصی در جامعه ایجاد میکرد روز به روز افول بیشتری خواهد دید. اگر نیروی انسانی مناسب نداشتیم، حرص و جوش برای این تیم بیمعنی میبود اما وقتی قابلیت بالقوه وجود دارد و از این قابلیت ها استفاده نمیشود دل هوادارن والیبال به درد میآید. از رسانه و هوادار فقط گوشزد کردن برمیآید؛ امیدواریم گوش شنوایی وجود داشته باشد تا اوضاع وخیم تر از این نشده است.