چوب حراج به سرمایههای ایران؛ هجرت، قصه همیشگی
سیاست غلط و اشتباه مدیران تیم ملی تکواندو در سالهای اخیر بیشترین لطمه را به این رشته زده و سبب افول تکواندو شده است.
به گزارش ورزش 360، مهاجرت قصه پرغصه ایست که در جغرافیای ایران مدتهاست رواج دارد و بدل به یک اپیدمی خاموش شده. آنچه سبب شده تا جمعی از جوانان بااستعداد این مرز و بوم در شاخهها و حوزههای مختلف بار سفر ببندند و به امید یک هوای تازهتر رنج غربت را به جان بخرند و تواناییهای خود را خرج بیگانهها کنند. آنچه یک معادله دو سر باخت است؛ هم برای کشور که استعدادهای جوانش را از دست میدهد و هم برای فرد مهاجرت کرده که باید در کنار غریبهها روزگار سپری کند.
این پدیده مذموم و تلخ در ورزش نیز وارد شده و در رشتههای مختلف جمعی از استعدادها و ستارههای ریز و درشت ورزش ایران را به یغما میبرد. اگر تا دیروز شاهد مهاجرت جسته و گریخته ورزشکاران به خارج از کشور بودیم، در سالهای اخیر این رویه شدت یافته و تعداد قابل توجهی از ورزشکاران ایران چمدانها را به آنسوی مرز میبنندند تا آرزوهای خود را در مسیر دیگری جستجو کنند.
تکواندو به عنوان یک رشته المپیکی از تیررس این پدیده در امان نبوده و در سالهای اخیر مهاجران زیادی را از دست داده که سرشناسترین آنها کیمیا علیزاده نخستین مدالیست المپیکی ورزش زنان ایران بود که بعد از کسب مدال برنز المپیک ریو جلای وطن کرد و به هلند رفت. علیزاده در المپیک توکیو زیر پرچم IOC شرکت کرد و حتی در مبارزه نخست رودروی ناهید کیانی دوست و رفیق قدیمی اش قرار گرفت. ستاره سابق تکواندو زنان ایران که چندی پیش توانست سهمیه المپیک پاریس را نیز کسب کند و این بار با پذیرش تابعیت بلغارستان در پاریس زیر پرچم بلغارها به روی شیاپچانگ خواهد رفت.
در کنار او، میلاد بیگی را هم در سالهای اخیر داشته ایم که به همراه رضا مهماندوست به آذربایجان رفت و در تیم ملی آذربایجان توانست مدال جهانی و المپیک را به سینه بزند و هر وقت به مصاف رقبای خود در تیم ملی تکواندو ایران رفت، آنها را شکست داد. مهدی خدابشخی در صربستان نیز دیگر تکواندوکار مهاجرت کرده ایران است که چند سالیست زیر پرچم صربستان مبارزه میکند و جالب اینکه ۲ مدال جهانی برای صربها صید کرده.
در سال ۱۴۰۳ هنوز آغاز نشده، دو چهره دیگر تکواندو عطای حضور در ایران به لقایش ببخشیدند و مسیر خروج از وطن را در پیش گرفتند تا سال جدید برای تکواندو با دو خبر ناامیدکننده آغاز شود. نفر نخست فرزان عاشورزاده بود. سونامی سابق تکواندوی ایران که آغازی درخشان در تکواندو داشت و عنفوان جوانی توانست چندین مدال ریز و درشت به سینه بزند، اما ناگهان دوران افول وی آغاز شد و جز ناکامی از او چیز دیگری ندیدیم. عاشورزاده در ۱۷ سالگی و در مسابقات قهرمانی آسیا ۲۰۱۴ در تاشکند برای اولین بار موفق به کسب مدال طلای آسیا شد و همان سال در بازیهای آسیایی ۲۰۱۴ اینچئون نیز روی سکوی قهرمانی ایستاد.
او سال بعد در مسابقات جهانی ۲۰۱۵ چیلیابینسک روسیه نیز به مدال طلا رسید و با حضور در جایگاه نخست رنکینگ فدراسیون جهانی، لقب «سونامی تکواندو دنیا» را از فدراسیون جهانی دریافت کرد. عاشورزاده در سال ۲۰۱۸ موفق به کسب مدال نقره آسیا و برنز بازیهای آسیایی جاکارتا شد.
عاشورزاده حالا در سن ۲۷ سالگی به امریکا مهاجرت کرده تا در کنار مهدی بی باک دیگر مربی مهاجر تکواندو ایران فعالیت خود را ادامه دهد. به فاصله چند روز از مهاجرت عاشورزاده، خبر رسید که یک تکواندوکار دیگر نیز چمدانها را بسته و به سوی غربت رفته. تکواندوکاری که البته در ابتدای راه بود و مهاجرتش در همین ابتدای زندگی حرفهای ورزشی اتفاقی تلختر و تکان دهندهتر است. ابوالفضل عباسی ملیپوش تیم ملی تکواندو و پدیده سالهای گذشته تکواندو نوجوانان ایران به کشور آلمان مهاجرت کرد. ابوالفضل عباسی برای اولین بار در سال ۱۳۹۸ در ترکیب تیم تکواندو نونهالان در مسابقات جهانی ازبکستان به مدال طلا رسید. روند رو به رشد او در سال ۱۴۰۱ با کسب مدال طلای نوجوانان جهان و طلای نوجوانان آسیا ادامه داشت و در نهایت به عضویت تیم ملی تکواندو در مسابقات جهانی ۲۰۲۲ مکزیک درآمد، اما در آن رقابتها مغلوب مهدی خدابخشی دیگر تکواندوکار مهاجرت کرده ایران شد! پس از این مسابقات عباسی در سال گذشته همراه با میرهاشم حسینی و امیر محمد بخشی با تیم ملی کشورمان به مدال طلای مسابقات جامجهانی کرهجنوبی نیز دست یافت.
هنوز به هفته پایانی ماه نخست سال نرسیده ایم که ۲ تکواندوکار ایران مهاجرت کرده اند و این یک اتفاق نگران کننده برای این ورزش رزمی محسوب میشود که به مدالهای جهانی و المپیکی اش در یکی دو دهه اخیر عادت کرده بودیم. رشتهای که البته این روزها چندان شرایط خوبی را تجربه نمیکند و بیشتر از موفقیت ناکامی هایش به گوش میرسد. تکواندویی که از آن انتظار طلای المپیک داشتیم حالا کارش به جایی رسیده که در بازیهای آسیایی نیز در حسرت طلا باقی میماند و تنها ستاره و پرچمدارش ناهید کیانی است.
واقعیت این است که سیاست غلط و اشتباه مدیران تیم ملی تکواندو در سالهای اخیر بیشترین لطمه را به این رشته زده و سبب افول تکواندو شده. سیاستهای غلطی که استعدادهای این رشته را ناامید و سرخورده میکند و البته زمینه مهاجرت را فراهم میکند. در تکواندو در دوران پولادگر رئیس سابق این رشته شاهد حاکم بودن سیاست گلخانهای بودیم و تیم ملی همیشه در قرق مشتی نامی تکراری بود که کمتر تکواندوکاری میتوانست این حلقه بسته را شکسته و وارد دایره مدعیان تیم ملی شود. نتیجه این سیاست غلط آغاز دوران افول تکواندو بود.
پس از پابان دوره صدرات طولانی پولادگر از این رشته و حضور قهرمان المپیکی، چون هادی ساعی که گوشت و پوست و استخوانش از تکواندو است، امیدوار بودیم که این حلقه بسته شکسته شده و شاهد حضور چهرهای تازه باشیم، اما ساعی نیز بیش و کم همان راهی را رفت که پولادگر ریل گذاری کرده بود. اگرچه ساعی این فرمول را حتی به نیمکت تیم ملی نیز تسری داد و تنها از نفرات نزدیک به خود استفاده کرد و هیچ اعتقادی به مریان بزرگتر و کارآزمودهتر که با البته با وی اختلاف سلیقه داشتند نداشت. نتیجه استفاده از مربیان تکراری، سیاست تکراری و غلط درهای بسته در تیم ملی بود. آنچه سبب شده که تکواندوکاران از حضور در تیم ملی ناامید شده و آرزوهای خود را در کشورهای دیگر بجویند. نتیجه مهاجرت استعدادها حالا پیش روی ماست. تیم ملی تکواندو که در بخش مردان چندان امیدی به موفقیتش در المپیک نیست و تمامی آرزوهای خود را به ساقهای تک ستارهای به نام ناهید کیانی گره زده. خالی شدن شیاپچانگ تیم ملی از ستارههای تازه و نامهای جدید سقوط تکواندو را به همراه خواهد داشت.